دیگر نوشته هایم به درد نمی خورند ...

بوی کهنه گی میدهند ...

مشتی حرفهای تکراری و احساسی ...

کلمات دیگر به زبان نمی آیند ...

امشب آمده ام با چشمهایم برایتان سخن بگویم ...

راستی همیشه دلم میخواست بدانم ...

لحظه های بی من ، برایت چطور میگذرد ...

منکه مانده ام چگونه فراموشت کنم ...

سالهاست ...

منو فراموشی سر تو جنگ داریم ...

مهربانم ...!

کاش می دانستی چقدر دردناک است،

شنیدن جمله ی: «برایم دعا کنید ...

دریافتم ...

کسی که میگوید برایم دعا کنین ...

از همه جا کم آورده است ...

صبرش تمام شده است ...

خدایا آمده ام بگویم کم آورده ام ...

خدایا ...

میشود این بار تو برایم دعا کنی ...

خدایا دلم بودن میخواهد ...

بودن های جدید و ناب ...

تجربه های جدید و پر استرس ...

گاهی به مرگ فکر میکنم ...

به قول فروغ ...با خود میگویم ...

چقدر حیف است که من می میرم و ...

غواصی در عمق اقیانوس ها را تجربه نمی کنم ...

می میرم...

و حداقل یکبار زمین را از روی کره ماه نمی بینم!!

دلم می خواست ...

جاهای ترسناک جهان را می دیدم ...

دلم می خواست ...

یکبار هم که شده از ارتفاعی بلند پرواز می کردم ...

دلم می خواست های من زیاداند٬

بلنداند٫

طولانی اند٫

اما مهم ترین دلم می خواست های من این است که:

انسان باشم٬ انسان بمانم!

خدایا ...

چقدر وقت کم است تا وقت دارم باید مهر بورزم ...

وقت کم است باید خوب باشم ...

مهربان باشم ...

خدایا ....

دلم بهانه‌گیر شده ...

دلم ...

زندگی می‌خواهد ...

سفر می‌خواهد ...

هوای تازه می‌خواهد ....

اما نه ...!!!

هیچکدام از اینها را نمی‌خواهم ...

خوب که می اندیشم ...

باز میبینم که ...

دلم فقط تو را می‌خواهد.....



دیگر نمی نویسَمَت ؛...

هر کس به چشم هایم نگاه کند ؛

تو را خواهد خواند . . .

:: ۞ ۞:::: ۞ ۞:::: ۞ ۞:::: ۞ ۞::


عشق اول هیچ وقت فراموش نمیشه

چون اولین حسه كه تنهاییتو پر كرده

چون قلبت اولین تلنگر رو خورده

مثه روز اول مدرسه ...

هیچ كس اولین روز مدرسشو فراموش نمیكنه


:: ۞ ۞:::: ۞ ۞:::: ۞ ۞:::: ۞ ۞::



آدم خوب قصه های من

دلتنگت شده ام
حجمش را میخواهی بدانی؟!؟
خدا را تصور کن......!


:: ۞ ۞:::: ۞ ۞:::: ۞ ۞:::: ۞ ۞::



ميدانم روز مرگم

غمگين خواهى بود!
نه براى من
من كه مدت هاست رفته ام...
براى خودت!
ديگر كسي نيست
كه با تمام وجود
تو را دوست بدارد
ديگر كسي نيست
كه بي محلى هايت را
طاقت بياورد.
ديگر كسي نيست
كه براى ديدن لبخند زيبايت
دنيا را به رقص بياورد
ديگر كسى نيست
كه خدايش باشى
كه پرستش ات كند
غمگين ميشوى
نه براى من
براى خودت!
كه جز دفتر شعرهايم
در ياد هيچكس ماندگار نخواهى بود
كه آرام آرام
فراموش خواهى شد...

:: ۞ ۞:::: ۞ ۞:::: ۞ ۞:::: ۞ ۞::


ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺁﺳﺂﻥ ﻧـﯿــﺴــﺖ
ﺍﺳـﻢ " ﺍﺣـﺴﺎﺳـﺖ " ﺭﺍ ﺑـﮕـﺬﺍﺭﻧـﺪ ،
"
ﺗـﺠـــﺮﺑـﻪ " !


:: ۞ ۞:::: ۞ ۞:::: ۞ ۞:::: ۞ ۞::

نسل ما...

با "نوشتن از تو" بیشتر عشقبازی کرد تا "خود تو" ...


:: ۞ ۞:::: ۞ ۞:::: ۞ ۞:::: ۞ ۞::



ﻣﺮﺩﻫﺎﯼ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺭﺍ ﻋﺮﺽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ

ﺍﻭﻝ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺪ ﻫﺴﺘﯿﻢ
ﺧﻮﺏ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺣﺘﯽ ﻧﯿﺰ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺪ ﻣﯽ
ﺷﻮﻧﺪ
ﺍﻣﺎ ﺷﻤﺎﻫﺎ
ﺁﻥ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺻﻔﺘﻬﺎﯾﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻋﺮﺽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻣﮑﺎﺭﻭ ﺣﯿﻠﻪ ﮔﺮ ﻫﺴﺘﯿﺪ ، ﺑﺎﺷﯿﺪ
ﺍﻣﺎ ﻧﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺷﮑﺎﺭ ﮐﻨﯿﺪ
ﺳﺮﺍﻍ ﺑﺎﺯﯾﮕﻮﺵ ﻫﺎ ﺑﺮﻭﯾﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺗﻌﻘﯿﺐ ﻭ ﮔﺮﯾﺰ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﻭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻢ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻣﺎﺩﻩ
ﻧﻪ ﺁﻧﻬﺎ
ﮐﻪ ﺁﺭﺍﻣﻨﺪ ، ﻣﻈﻠﻮﻣﻨﺪ
ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﯿﻨﺪ ، ﺩﻝ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻧﺪ
ﺭﻭﯾﺎ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﻨﺪ
ﻭ ﺣﯿﻠﻪ ﺗﺎﻥ ﺷﮑﺎﺭﺷﺎﻥ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﻧﺎﺑﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﻧﻤﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ ﺍﻣﺎ
ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﺭﻧﮕﺶ ، ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯾﺶ ، ﻧﺎﺏ ﺑﻮﺩﻧﺶ
ﻋﻮﺽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ

ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﻋﺰﯾﺰ
ﺣﯿﻠﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ
"
ﺑﺎ ﺷﺮﻑ "
ﺧﺮﺝ ﮐﻨﯿﺪ





تاريخ : دوشنبه 28 / 10 / 1394 | 10:36 قبل از ظهر | نویسنده : ویدااکبری |

دلم شکست

عیبی ندارد شکستنی است دیگر ، می شکند

اصلا فدای سرت ،

قضا و بلا بود از سرت دور شد . . .

اشکم بی امان می ریزد

مهم نیست

آب روشنی است

خانه ات تا ابد روشن عشق من...


گاهی اوقات به یکی نیاز داری...
که وقتی ناراحتی

بیاد پیشت بشینه و سعی کنه خوشحالت کنه...
یکی که وقتی

داری گریه میکنی اونم گریش بگیره...
وقتی حالت خوب نیست آروم و قرار نداشته باشه..
بهش نیاز داری ولی نیست !
نباید سرزنشش بکنی...
به این فکر کن که....

یکی دیگه هم بهش نیاز داشته !

شاید بیشتر از تو....


❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤



عاشقانه هایی که نوشتن ندارد...

نمیدانم عاشقی چیست...

من...

از عشق فقط یک یادگاری دارم...

شکستن بیجا...


❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤



سر انجام یک عشق نافرجام :

یکی بود......یکی نابود....

رفت و دیگر ندارمش

تقصیر خودم بود

ته این همه شعر که برایش نوشتم

نقطه نگذاشتم...


❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤



هنوز مثل سابق

مهربانم

اما دیگر کسی صدایم نمی کند

مهربانم” …

میدونید!!!

ﻭﻗﺘﯽ

ﺩﻟﺖ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ “ﮔﯿﺮ” ﺑﺎﺷﻪ ،

ﮐﻞ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﻭ “ﻧﺦ ﮐﺶ” ﻣﯿﮑﻨﻪ




واما...

بـــــــــــاز در پایان حرفهایم...

تنهایی یعنی:

عاشقشی ...


ولی حق نداری بهش نزدیک بشی


چون:اون دیگه تنهانیست...





تاريخ : دوشنبه 28 / 10 / 1394 | 10:33 قبل از ظهر | نویسنده : ویدااکبری |


بـغـض خیــــــس!!!

بعضی حرفها رو نمیشه گفت ؛

باید خورد !

ولی بعضی حرفارو نه میشه گفت،نه میشه خورد!

میمونه سر دلت !

میشه دلتنگی...میشه بغض...میشه سکوت...

میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چه مرگته!


نمیدونم باز امروز چه مرگمه!!!


ஜ ஜ



خیلی سختِ نگه داشتن بغض پشت تلفن . . .!

مخصوصاً وقتی که میخوای نفهمه . .

هی قورتش میدی . . .هی . .

اما آخرم چیکه چیکه اشکات گونه ها تو خیس میکنه!

اون موقع هس که یهو تلفنُ قطع میکنی. . .


بعدشم میگی خودش قطع شد


ஜ ஜ

هی به خودت میگی من دیگه فراموشش کردم ..

اصلا به من چه او الان کجاست و داره چیکار میکنه

اما یهو یاد اون روزا یه چیزی رو داخل گلوت

میترکونه...

که تا اشک نریزی خالی نمیشی...


ஜ ஜ



برای بعضی درد ها

نه می توان گریه کرد ...

نه می توان فریاد زد ...

برای بعضی از دردها...

فقط می توان


نگاه کرد و شکست ...


ஜ ஜ

چقدر سخته آدم

هم این دنیاشو از دست بده هم اون دنیاشو ...

خدایـــــــااااااا ...

چرا کمک نمیکنی...

نکنه فراموش شدم...

تنت در آغوش کسی

و دلت پیش دیگری

هزار خطبه هم که بخوانند

خیانت است

اگر
بدنت در دست كسيست

و فكرت پيش ديگری،

هم جسمت را كشته ای

و هم روحت را ...!!!


ஜ ஜ



و باز در پایان حرفهایم...


پشت این بغض

بیدی نشسته است...

که خیال میکرد با این بادها نمیلرزد !

خدایاااااااااا

از حست بگو برایم

می بینیو ســــاکتی؟؟؟




تاريخ : دوشنبه 28 / 10 / 1394 | 10:32 قبل از ظهر | نویسنده : ویدااکبری |




خدایا ...

این روزها کمی بیشتر هواست به من باشد...

هنوز زمستانت نیآمده است ...

ولی ....

اینجا دلی یخ زده است ...

خدایا ...

برای دلم امن یجیب بخوان ...

تا شاید این قلب نا آرامم، آرام گیرد ...

میبینی خدایــــا....

چقدر ساده ام ...

که فکر میکنم اگر نباشم ....

دلی برایم تنگ میشود ...

ولی ...

اگر نباشم ، فقط نیستم همین ...

خدایا هم اکنون من پر از هیچم ....

پس تو نقطه های روشن ایمانم باش ...

خدایا ...

من یک عذر خواهی به خودم بدهکارم ...

برای اینکه انسان بودم ...

برای اینکه ساده بودم ...

خدایا مرا بخاطر انسان بودنم ببخش ...

در پایان حرفهایم ...

خدایا از تمام این دنیایت ...

فقط ...!!!!

انســــــــانم آرزوست ...



تاريخ : دوشنبه 28 / 10 / 1394 | 10:23 قبل از ظهر | نویسنده : ویدااکبری |
عاشقت بودم ولی به گ و ه خوردن افتادم با رفتارت و اخلاقت مسبب این بودی دلمو اتیش زدی یادت رفت توشی سوختی...



تاريخ : پنجشنبه 14 / 8 / 1394 | 4:40 بعد از ظهر | نویسنده : ویدااکبری |
www.shabhayetanhayi.ir (8)
  • مامان كه شدم ...

پسرمُ میبرم عروسک فروشی میگم :هر کدومُ دوست داره انتخاب کنه ...

بهش یاد میدم
  • مامان كه شدم ...



    پسرمُ میبرم عروسک فروشی میگم :هر کدومُ دوست داره انتخاب کنه


    بهش یاد میدم این عروسک انتخاب خودشه پس باید دوستش داشته


    باشه...


    بهش یاد میدم دنیای پسرونش فقط ماشین بازی نیست ؛



    بهش قول میدم جایزه خوب نگهداری کردن از عروسکش یه ماشینه !



    نمیخوام وقتی بزرگ شد با ماشینش دنبال عروسک بگرده !



    بهش یاد میدم اگه بهترین انتخاب رو کرد و مراقب انتخابش بود



    به بهترینها میرسه …



    اینارو بهش میگم تا پسرم یه مــــــرد بشه نه یه نامرد...




    جملکس های با معنی, جملکس های زیبا و عاشقانه



    تاريخ : پنجشنبه 14 / 8 / 1394 | 4:24 بعد از ظهر | نویسنده : ویدااکبری |

    نبوده ،

    نیست ،

    نخواهد بود !

    عزیزتر از تو کسی برای من . . .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    بغض که کنم

    حتی اگر دنیا را هم بیاورن

    چیزی بجز آغوش او آرامم نمی کند

    .

    .

    .

    .

    .

    فراموش کردنت برایم مثل آب خوردن بود

    از همان آب هایی که می پرد توی گلو

    و سال ها سرفه می کنیم

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    فراموش کردن تو هنر می خواهد

    و من بی هنرترین انسانم

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .



    تاريخ : شنبه 24 / 5 / 1394 | 11:53 قبل از ظهر | نویسنده : ویدااکبری |







  • بُریدم دیگِ ... مثِ ناخُدایی کِ یه قدَمیش کوه ِ یخ دیده .. !×







  • تاريخ : شنبه 20 / 4 / 1394 | 6:38 بعد از ظهر | نویسنده : ویدااکبری |

    ختر باس وقتی آقاش میگه لباسامو اتو کن...♥






    بگه:♥



    شلوار لی که اتو نمیخواد ♥



    پایین پیرهنتم که میره تو شلوار :/♥





    آستینو هم که میدی بالا ♥



    جلوشم که صافه♥




    یقت هم که بازه ^_^♥



    پشتشم الان لم میدی رو صندلی ماشین صاف میشه ! *¯︶¯*♥




    بقیه هرچی مونده بده اتو کنم سایه سرم !!¡♥ اینده من خخخ






    ✘مَنو غَم✘



    !?اون دوتاباهَم?!



    ♚توبَغَلِ هَم♚




    ★لَباشون روهَم★



    ♤قَه قَه هاشون باهَم♤



    ♞گِریِه هایِے من♞



    ⚄باصِدایےِ بْلَند⚄



    ⇜هــــــــه⇝



    ♬بِخَندین بِه مــــَن♬





    هیچوقت دختری رو اذیت نکن ک ...



    میتونه با ی نگاش خیلیارو ماله خودش کنه...




    حتی رفیق فاباتو..










    تاريخ : شنبه 20 / 4 / 1394 | 6:30 بعد از ظهر | نویسنده : ویدااکبری |
    بخون موهای تنت سیخ میشه مردونه


    بخون اما ناراحت نشو ؛؛؛!!!


    دوستان بخونید ببینم چشمی خشک می مونه ؛؛؛!!!



    یکی از نوکرا و ذاکرای ارباب میگفت: دو ماه پیش خواهرم کربلا بود تو صحن حضرت عباس ع بودیم مداح


    داشت روضه میخوند یه وقت دیدیم یه پیرمردی اومد از یقه اون مداح گرفت کشید پایبن گفت :


    عباس دروغ میگه ...


    عباس دروغ میگه ...



    مداح آرومش کرد گفت :



    چی شده پیر مرد گفت :



    من بعد 25 سال بچه دار شدم الان که 19 سالشه رفته تو کما با خودم گفتم :



    درمون دردش عباسه !!!



    از اصفهان اومدم کربلا ؛؛؛ امروز زنگ زدن بهم گفتن : بچت مرده...!!!



    دروغ میگن که عباس حاجت میده !!!!!!


    خواهرش میگفت :



    مجلس بهم ریخت ...!!!



    فرداش تو صحن حضرت عباس بودیم دیدیم پیرمرده پا برهنه اومد ...!!!



    با خودموون گفتیم الان مداح و میزنه دوباره...!!!



    دیدیم اومد جلو چهار پایه که مداح روش واساده بود دستشو گرفت گفت :



    بیا بغل ضریح بخون همه کسایی که دیروز بودنم باشن...!!!


    میخوام بگم غلط کردم...!!!


    (گریه میکرد و میگفت)



    خواهرم میگه همه رفتیم مداح گفت :


    حاجی چی شده ...؟؟؟


    پیر مرده گفت :


    خانومم زنگ زد گفته : چون نمیذارن زنا تو غسال خونه برن ؛؛؛ التماس کردم گفتم :


    یک بار بچمو تو سرد خوونه ببینم...


    مادرش میگه :


    همین که کشو رو کشیدن بیرون دیدیم رو نایلون بخار نشسته س



    سریع آوردنش بیرون و بهش شوک دادن...!!!


    خلاصه پسرم به هوش اومده و شفا گرفته...!!!




    میگن تا به خودش اومده پرسیده بابام کجاست...؟؟؟


    مادرش بهش گفته :


    پدرت کربلاست...!!!



    پسرش میگه : وقتی تو کما بودم و دیگه دل کنده بودم از زندگی یه


    دفعه یه آقای قد بلندی اومد صدام زد و گفت :


    پاشو برو به بابات بگو آبروی من یکبار تو صحرای کربلا رفته بود....


    چرا دوباره تو آبرومو بردی ؟؟


    پاشو برو به بابات بگو عباس دروغ نمیگه !!!


    عباس دروغگو نیست...!!!



    بلیط کربلا تونو از دست حضرت عباس بگیرید


    یا مطلب پائین رو نبین یا اگه دیدی باید کپی کنی !!!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    "اَ لسَّلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبٰاس"




    به احترام "باب الحوائج" هرکی دید،


    کپی کنه تا همه سلام بدن...!!!



    یهویی عاشق این متن شدم…!!!




    خدا زمین را آفرید و اختيارش را سپرد به 1+5

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    ۱ محمد



    ۲ علی



    ۳ فاطمه



    ۴ حسن



    ۵ حسین


    +


    1عباس

    اگه این پست +18. بود 300 نفر کپی میکردن ولی چون در مورد



    حضرت اباالفضل ع هست کسی حاضر به کپی کردنش نیست!!!!



    خدایا:هر کی این پست راکپی کرد درد دلش رو رفع کن ؛؛؛!!!




    اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ



    تاريخ : شنبه 20 / 4 / 1394 | 6:23 بعد از ظهر | نویسنده : ویدااکبری |
    .: Weblog Themes By VatanSkin :.
    ساخت وبلاگ تالار مشاور گروپ لیزر فوتونا بلیط هواپیما تهران بندرعباس اسپیس تجهیزات عقد و عروسی تعمیر کاتالیزور تعمیرات تخصصی آیفون درمان قطعی خروپف اسپیس فریم اجاره اسپیس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
    بستن تبلیغات [X]