درست نمی دانم !

ولی ...

می گویند حـــــوا بود که سیب را تعارف کرد !

و چـــــرا آدم خورد ؟؟؟

ســــــاده نبود ... عاشــــــق بود ... نمی دانم !!!

اما ... حـــــــــوا برایش با ارزش بود ...

با ارزش تر از بهشتی که می گویند مُفت از دست داد ...




آخـــــرین فـــــردی کـــــه ,

درســـــت قبـــــل از خـــــواب ,


در مـــــوردش فکـــــر می کنیـــــد ...

کســـــی اســـــت کـــــه ,

" قلــ♥ــب " شمـــــا بـــــه او تعلـــــق دارد ....!




چــه زیبــاست وقتـی میفهمـی


کسـی زیــر ایـن گنــبد کبــود


انتظــارت را میـکشـــــد


چــه شیــــــرین اســـــت


طعــم پیامکی کــه میگـــوید :


” کجایـی” …؟






سلامتی اون پسری که حاضره هر روز واسه


عشقش کارت شارژ بگیره ولی حاضر نمیشه


عشقش بره از بقالی سرکوچه که یه پسره فروشنده


هست شارژ بگیره . . . ..................





لج می کنم و بد اخلاق میشم



نه چیزی می بینم نه چیزی می شنوم نه چیزی می گم



دست خودم که نیست تو که نباشی



زندگی باید به کام من تلخ بشه





تاريخ : پنجشنبه 27 / 1 / 1394 | 4:14 بعد از ظهر | نویسنده : ویدااکبری |


.: Weblog Themes By VatanSkin :.