سر میز شام یادت که میفتم بغض میکنم


اشک در چشمانم حلقه میزند و همه با تعجب نگاهم میکنند


لبخندی میزنم و میگویم:



چقدر داغ بود !





در قلــــــــــــب کوچکم


فرمانروایــــــــــــی میکنی


بدون هیچ نائب السلطنه ای


کسی نمیداند چه لذتـــــــــــــــــــــــــــــــی دارد


بهترین پادشاه تاریخ را


دردل داشــــــــــتن….!





گاهی دلم هوس شیطنت می کند


از همان شیطنت هایی که


حرف تو پشت بند آن این است


که می گویی


" مگه دستم بهت نرسه"





تاريخ : شنبه 26 / 2 / 1394 | 5:17 بعد از ظهر | نویسنده : ویدااکبری |

کمـ سرمایـه اـﮯ نیست ؛בاشتن آבمایــﮯ که



حالـــتو می پرسنـב !



ولــﮯ .... [!!!]



از اون بهتر בاشتن آבماییهـ ،



که وقتی حالتو میپرسنـ ؛



بتونی بگــﮯ :



خـــوب نیستمـ




دیشب خواب دیدم دوس پسرم رفت زیر تریلی هیجده چرخ!


یعنی با داد از خواب پریدم،نیم ساعت فقط میلرزیدم، گوشیرو برداشتم بهش


زنگ بزنم دیدم شارژ ندارم، یعنی داشتم دیوونه میشدم هی خودمو به درو دیوار


میکوبیدم


بعد یهو یادم افتاد که من اصن دوس پسر ندارم!!!!!!









تاريخ : شنبه 26 / 2 / 1394 | 9:31 قبل از ظهر | نویسنده : ویدااکبری |


.: Weblog Themes By VatanSkin :.